از دغدغه آزادی مطبوعات تا دغدغه نان

ساخت وبلاگ

دکتر علی میرزامحمدی

دکتری تخصصی جامعه‌شناسی/ روزنامه ستاره صبح

فشار تحریم‌های اقتصادی سفره مردم را کوچک‌تر کرده و می‌کند. دغدغه'>دغدغه مردم در هرم نیازهای مختلف از سطوح بالا به سطوح پایین تنزل یافته است، به این معنا که مردم از دغدغه آزادی مطبوعات در دولت اصلاحات، به دغدغه‌هایی چون قیمت حامل‌های انرژی مانند بنزین در دولت اعتدال و قیمت نان در دولت فعلی سقوط کرده‌اند. این تنزل کیفیت و درجه دغدغه‌ها، مسئله گرسنگی و سوءتغذیه را در صدر مطالبات قرار داده است. درنتیجه مصرف سرانه مواد غذایی در میان طبقات مختلف اجتماعی و در یک‌کلام اکنون «تغذیه به عنوان بعد مهم بهداشت عمومی» اهمیت دوچندان یافته است. تغذیه از آن جهت مهم است که شرایط جسمی و روحی لازم را از نظر رشد، تحرک و کارایی انسان‌ها در زندگی اجتماعی فراهم می‌کند.

برای تحلیل ابعاد اجتماعی «سقوط جامعه ایران به دغدغه‌های سطوح پایین هرم نیازها به ویژه نیازهای تغذیه‌ای» می‌توان از دیدگاه «لنسکی» جامعه‌شناس آمریکایی بهره جست. از نگاه این جامعه‌شناس در جوامعی که دغدغه «زندگی برای غذا» وجود دارد، اندیشه و رؤیاهای آنان پیرامون غذا سیر می‌کند و به موضوعات دیگر کار ندارند. گرایش‌های اقتصادی دامنه محدودی پیدا می‌کنند و دل‌مشغولی‌های آن‌ها به رفع گرسنگی در حال و یا آینده نزدیک محدود است. این‌چنین نظام‌های معیشتی، مانع گسترش مشاغل تخصصی، رشد ایده‌ها و خلاقیت‌ها می‌شوند.

 با وجود نیت‌ها و اهداف خیرخواهانه در سیاست‌های اقتصادی حوزه آرد و نان به فرض پیامدهای مثبت این سیاست‌ها در کنترل قاچاق آرد و کاهش هزینه‌های اقتصادی دولت، به علت شیوه غلط اجرای این سیاست‌ها بدون همراهی مردم و عدم بهره‌گیری از سرمایه اجتماعی، بار روانی این سیاست‌ها، استرس و اضطراب اجتماعی را به‌اندازه‌ای افزایش می‌دهد که ایده‌ها و اندیشه‌های خلاقانه اقتصادی را در نطفه خفه خواهد کرد.

هرم نیازها را به‌واقع می‌توان به سنگرهای جنگ اقتصادی تشبیه کرد. اثر تحریم‌ها به تدریج مردم را به سطوح پایین‌تر این هرم سوق داده است. اکنون بیشتر طبقات متوسط جمعیت ایران به سطح معیشتی و فیزیولوژیک هرم پناه آورده‌اند و در این سنگر برای بقای خویش در جدال هستند. تقلا در این سطح، توان اندیشه برای تعلق‌خاطر و عزت‌نفس را از افراد گرفته و آن‌ها دیگر به دنبال ایده‌های خلاقانه نیستند. خانواده‌ها، نیازهای سطوح بالاتر را در گیومه قرار داده‌اند، زیرا تغذیه روزمره به چالش جدی آن‌ها تبدیل‌شده است. این روند، نگرانی از آینده را برای خانواده‌ها افزایش داده و آن‌ها را نگران کرده است.

بر این اساس، انتخاب این سطح و سنگر برای دفاع و ترمیم اقتصادی کشور به علت نشانه رفتن حس اعتماد و افزایش اضطراب و نگرانی‌های عمومی نادرست است. حتی به فرض پذیرش الزامات جنگ اقتصادی، باید نخست الزامات جنگ روانی را در نظر داشت. از طرف دیگر، جنگیدن در این سنگر و تقلا برای ترمیم اقتصادی کشور، خطر سوءتغذیه را افزایش داده است. سبد غذایی تهی شده از منابع غذایی، نباید با نگرانی گرانی و دشواری تهیه نان و غلات، کورسوی امید را از اقشار کم‌درآمد و متوسط جامعه که اکنون به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند، بگیرد.

اما نکته مهم که دولت از آن غفلت کرده، آن است که خطر سوءتغذیه به تدریج هزینه‌های بهداشتی و درمانی را برای دولت افزایش خواهد داد؛ به عبارت دیگر چندین برابر هزینه‌های صرفه‌جویی شده در بخش نان و غلات، دوباره در بخش‌های دیگر ازجمله بهداشت و درمان و ترمیم آسیب‌های اجتماعی باید هزینه شود. بر این اساس، اگر دولت بنا دارد به زعم خود به جراحی اقتصادی دست بزند، لازم است اولویت‌ها، بار روانی و هزینه‌های کوتاه مدت، میان‌مدت و درازمدت آن را به درستی تجزیه و تحلیل کند و با اطمینان از چربیدن محاسن بر محدودیت‌ها و معایب، جراحی را از نقطه درست و در زمان مناسب آغاز کند و از سرمایه اجتماعی مردم برای پیشبرد سیاست‌های خود کمک بگیرد.

لینک کوتاه:http://www.setaresobh.ir/fa/main/detail/87803/


برچسب‌ها: دغدغه, آزادی مطبوعات, دغدغه نان

بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 15:52