این خودکشی به ما مربوط نیست؟!

ساخت وبلاگ

این خودکشی به ما مربوط نیست؟!

دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس)

روزنامه آفتاب یزد- 11 بهمن 1402

چندی پیش چند خبر خودکشی در رسانه‌ها منتشر شد که به دنبال آن، واکنش نهادها و سازمان‌هایی که این افراد به واسطه کار یا تحصیل به آنها منتسب شده بودند به همراه داشت. اینچنین واکنش‌های سازمانی، به احتمال در گذشته نیز وجود داشته است. شالوده این واکنش‌ها در این جمله خلاصه می شود که «خودکشی این فرد یا افراد به سازمان ما ارتباطی ندارد»!؟

درباره این موضوع، نکات زیر قابل ذکر است:

  • در وقوع خودکشی افراد، سلسله عواملی دخیل هستند. برخی متغیرها، علت اصلی خودکشی تلقی می‌شوند؛ اما بسترها و عوامل تشدید کننده‌ای هم وجود دارند که وجود یا عدم وجود آنها و حتی شدت و حدت آنها می‌تواند احتمال خودکشی افراد را افزایش دهد. بر این اساس سازمان‌ها و نهادها به صرف اینکه از نظر حقوقی، علت مستقیم یا غیر مستقیم خودکشی افراد به آنها مربوط نمی شود، نمی‌توانند از زیر بار مسئولیت انسانی خود شانه خالی کنند.
  • نکته مهم دیگر استیلای «رویکرد استفاده ابزاری از افراد» در نهادها و سازمان هاست. پرسش این است که چرا وقتی کارکنان، موفقیتی خارج از حیطه شغلی خویش دارند، مدیران سازمان‌ها و نهادها به ترفندهای مختلف تبلیغاتی تلاش می‌کنند سهمی از افتخار را نصیب سازمان و نهاد خویش بکنند؛ اما در صورت بروز مسایلی خاص در زندگی چون خودکشی، سهم و نقش سازمان را از بیخ و بن انکار می‌کنند؟
  • همانگونه که عملکرد شغلی، منش و رفتار افراد در محیط شغلی و تحصیلی برای سازمان دارای اهمیت است، لازم است به هم ریختگی تعادل روحی و ویرانی ساختار روانی آنها برای سازمان دارای اهمیت باشد؛ چراکه مشکلات روحی کارکنان، در عملکرد، منش و رفتار آنها تاثیر منفی خواهد گذاشت. از طرف دیگر این عدم تعادل روانی، احتمال ارتکاب خشونت علیه دیگران(برای نمونه نزاع و قتل) و خشونت علیه خود(برای نمونه افسردگی و خودکشی) را افزایش خواهد داد.
  • پرسش مهم دیگر آن است که هدف سازمان از اعلام رسانه‌ای این مساله که «خودکشی فلان فرد به سازمان و نهاد ما مربوط نیست»، چیست؟ این اعلام نه تنها نقشی در «تبرئه حقوقی و دفاع از حیثیت مدیریتی مدیران سازمان‌ها» ندارد، بلکه می‌تواند به اعتماد و تعهد سازمانی کارکنان لطمه و آسیب جدی وارد کند. در اینچنین مواقعی، کارکنان با همذات پنداری و همدلی، از نظر روانی می توانند خود را در جای فرد خودکشی کننده تصور کنند و با مشاهده برخورد ابزاری سازمان با کارکنان و عدم درک وضعیت آنها، دیدگاه و ذهنیتی بدبینانه به سازمان پیدا کنند.
  • اما نکته مهم پایانی آن است سازمان ها و نهادها موظف‌اند برای دستیابی به اهداف سازمانی و ایجاد اعتماد در کارکنان خود، به «بهداشتی روانی در محیط کار» اهمیت بدهند. وقتی کارکنان سازمان، افرادی عصبی، غمگین، ناراضی، پرخاشگر، و بدبین باشند، آنها پریشانی‌های روانی خود را با کم‌کاری، ترور شخصیت یکدیگر، غیبت، شایعه پراکنی و ایجاد سوانح و حوادث به شیوه مخرب نشان خواهند داد و معدودی از آنها، وقتی به نقطه بحرانی وضعیت روانی رسیدند به خودکشی روی خواهند آورد.

بر این اساس لازم است مدیریت سازمان‌ها برای ایجاد فرهنگ یا فضای سالم روانی در سازمان‌ها، اهتمام ویژه ای داشته باشند. مسایل روحی و روانی کارکنان، در روابط خانوادگی آنها نیز بازتاب می یابد. در نتیجه، سازمان‌ها، می‌توانند احتمال وقوع ناهنجاری‌های خانوادگی مانند طلاق، خشونت خانوادگی، همسرآزاری و در نهایت خودکشی کارکنان خود را افزایش یا کاهش دهند. حتی اگر شواهد حقوقی و قضایی برای سهم سازمان‌ها در وقوع اینچنین ناهنجاری‌ها و حوادثی در دسترس نباشد، سازمان ها از نظر انسانی متعهد به التیام زخم‌های بر جای مانده از این رویدادها و عدم تکرار حوادث مشابه درباره دیگر کارکنان خود هستند. اینکار با بهبود وضعیت کارکنان در ابعاد مختلف از جمله بهبود معیشت و ارتقای رفاه عینی و ذهنی آنها ممکن خواهد بود نه انکار رابطه وضعیت ناهنجاری های کارکنان با سازمان مربوطه.


برچسب‌ها: خودکشی, دکتر علی میرزامحمدی, جامعه شناس, سازمان

بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 12:13