نکاتی درباره دنیای هواداری ورزشی
تحلیلی جامعه شناختی بر واکنشهای برخی هواداران به حضور رونالدو در تهران
روزنامه آفتاب یزد
دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس)
حضور رونالدو ستاره مشهور ورزشی در ایران و واکنشهای برخی هواداران به این مساله در روزهای گذشته، موجی از تحلیلها و مطالب رسانه ای را به همراه داشته است. بسیاری از این مطالب بیشتر از آنکه به توصیف و تحلیل دلایل این واکنشها بپردازند به مقایسه هواداران در ایران و دیگر کشورها پرداختهاند و از این مقایسه در جهت انتقاد از وضعیت فرهنگی و حکمرانی ایران بهره گرفتهاند.
اما از نظر نویسنده قبل از این مقایسه انتقادی باید به توصیف و تحلیل دنیای هواداری پرداخت. بر این اساس، این نوشتار با الهام از تامپسون (Thompson, John Brookshire ) نظریهپرداز جامعهشناسی رسانهها، نکاتی را درباره توصیف و تحلیل پدیده هواداری با تاکید بر جامعه ایران ذکر کرده است.
- از دیدگاه تامپسون، هواداری پدیده اجتماعی مخصوص جوامع مدرن است که بستر اصلی آن شکلگیری «صمیمیت نامتقابل از راه دور»، به واسطه «شبه تعامل رسانهای» است. بر این اساس پدیده هواداری نه فقط در ایران، بلکه بیشتر مناطق جهان که تحت تاثیر مدرنیته و جلوه مهم آن یعنی رسانهها قرار گرفتهاند قابل مشاهده است.
- فرایند طرفدار شدن را میتوان به عنوان نوعی راهبرد خویشتن، یعنی به عنوان شیوهای در به ظهور رسانیدن طرح خویشتن از طریق یکیسازی اشکال نمادین ملازم با طرفداری، درک کرد. طرفدار شدن راهی است در جهت عملی کردن رابطهای که به طور معمول نمیتواند در روابط رودر رو عملی شود. حتی با وجود حضور فیزیکی در کنار ستاره مشهور برای سلفی و امضاء گرفتن، غیر متقابل بودن رابطه به طور کلی پابرجا میماند.
- وقتی کسی مدعی طرفدار سینه چاک فلان ورزشکار مثلا" رونالدو است معنای آن این است که او زندگی روزمره خود را به گونهای سازماندهی میکند که حمایت و علاقهاش به رونالدو بر اساس پیروی از یک سبک زندگی خاص مانند پیگیری اخبار و محتوای رسانه ای مرتبط با رونالدو با تبدیل شدن به دغدغه محوری زندگیاش بر بخش مهمی از فعالیت و تعامل او با دیگران مسلط میشود.
- هواداری جاذبههایی برای فرد هوادار دارد:
الف- تامپسون معتقد است هواداری به فرد امکان میدهد با دستیابی به منبعی غنی از مواد نمادین به طور بازتابی، «طرح خودشکلپذیری» را تکمیل کند. هوادار میتواند از بعضی مزایای دوستی و همراهی بدون توقعاتی که نوعاً در روابط چهره به چهره پدیدار میشود بهرهمند شود و از فرصت کشف روابط میان فردی به نحوی نیابتی و بدون ورود به تارهای شبکه تعهدات متقابل برخوردارشود. برای مثال این امکان برای طرفدار رونالدو فراهم میشود که او را کم و بیش به میل خود در خلاء های زمانی- مکانی زندگی خود جایگزین کند. رونالدو همراهی معمول و قابل اتکا در ذهنیت طرفدار او است که میتواند برای او تفریح و سرگرمی فراهم آورد، و موضوع گفتگو باشد و این همه با احتراز از توقعات و پیچیدگیهای مختص روابط چهره به چهره حاصل میشود.
ب- این تلقی که هواداران، بازیچه ستارهها بوده و قادر به هیچگونه کنترلی نیستند، نادرست است. برای مثال یک فرد طرفدار رونالدو میتواند او را به گونهای تصور کند که نسبت به ویژگیهای واقعی تعامل رودررو محدود و مقید نشده باشد. رونالدو برای فرد هوادار به موضوع قابل انعطاف و مبادلهکننده احساس عاطفی تبدیل میشود. هوادار میتواند رونالدو را به عنوان شریک و همراه ذهنی، به میل خود فرابخواند و مطابق آرزوها، احساسات و تمناهای خود به او شکل بدهد. رونالدو در ذهنیت هوادار برساخت میشود. رونالدوی برساخت شده در ذهن هر طرفدار، ممکن است با رونالدوی واقعی فرسنگها فاصله داشته باشد. با اینهمه رونالدو برای فرد هوادارش، دوست و همراهی است که همین فاصله و دوریاش از بافت های عملی زندگی روزانه یکی از منابع جاذبه ماندگار اوست؛ چرا که همین دوری، او را جدا نگه داشته و در یک شکل رسانهای یا تخیلی، همواره قابل دسترسش میسازد و به هوادار امکان میدهد که او را آنطور که دلش میخواهد باشد به تصور درآورد.
ج- تامپسون معتقد است معاشرت با دیگر طرفداران سینه چاک، به فرد امکان میدهد خود را جزئی از جمع افرادی حس کند که دلمشغولیهای مشابهی دارند و این حس تعلق خود منبع خاطر جمعی است: «خیالم راحت شد که من تنها کسی نیستم که چنین وضعی دارد».
برای مثال تجمع طرفداران رونالدو در مقابل هتل محل اقامت او در تهران، این امکان را به آنها میداد که به صورت جزئی از یک گروه با جهتگیری و علایق مشترکی قرار بگیرند؛ ولی این پیوند محدود به تجمع در مقابل هتل اسپیناس پالاس تهران نیست. آنها میتوانند، در دیگر اشکال ارتباط رسانهای به ویژه شبکههای اجتماعی مجازی، احساس علاقه خود به رونالدو را به اشتراک بگذارند. به ویژه این هم گروهی و تجمع واقعی و مجازی، واکنشی طبیعی به این مساله است که در دور بر و اطراف آنها چه در خانواده و چه در محل کار و جامعه افراد زیادی وجود دارند که هواداری از ستاره هایی چون رونالدو را تلاشی بیارزش و بیهوده تلقی میکنند. تامپسون معتقد است این تلقی از هواداری به عنوان فعالیت ناآبرومندانهای در بعضی زمینهها میتواند موجب بروز احساس گناه و تردید به خویشتن شود، اما یافتن خویش در معیت دیگر هواداران میتواند منبع آسودگی عظیم از گناه و تردیدی باشد که بر خویشتن بدنام و لکهدار سنگینی میکند.
- هواداری هزینههایی هم برای فرد به همراه دارد:
اول- دنیای طرفداری از طرف برخی اعضای خانواده، دوستان، همکاران و افراد درک نمیشود. برای مثال واکنشهای هواداران به حضور رونالدو در تهران برای بسیاری از افراد عجیب و قابل درک نبود. در تبیین این مساله باید گفت برای بیشتر افراد، طرفدار بودن تنها یک جنبه از دیگر جنبههای طرحهای زندگی است. آنها بین دنیای طرفداری و زمینههای عملی زندگی روزمره خود با سهولت و راحتی نسبی درآمد و شد هستند. اما برای طرفداران سینه چاک، این مرزبندی بین دنیای طرفداری و زمینههای عملی زندگی روزمره به هم میریزد. در نتیجه دنیای طرفدار، دنیایی اجتماعی و پیچیده است. ادبیات هواداران، دنیایی پر از واژههای رمزی و معرفت پنهان است. دنیایی که از دنیای این جهانی غیرطرفداران به دور مانده است؛ همان غیرطرفداران اگر چه ممکن است از حضور رونالدو در تهران باخبر باشند، اما زندگی خود را بر مبنای فعالیتهای هواداری سازماندهی نکرده و آن فعالیتها را جز جدایی ناپذیر حس و مفهوم خویشتن نساختهاند.
دوم- تامپسون معتقد است دخالت و تصدیع رابطه نامتقابل هواداری به زمینه زندگی روزمره میتواند منبع آشفتگی و اغتشاش و حتی رنج باشد. تحمل بار گناه دانستن اینکه زندگی دوگانهای را میگذرانی و در عین شرکت در رابطهای صمیمانه از طریق تعامل رودررو تصور میکنی که با کس دیگری هستی، میتواند بسیار دشوار باشد.
سوم- تجربه طرفدار بودن میتواند تبدیل به نوعی اعتیاد، یعنی شکلی از یک فعالیت وسواسی شود که فرد نتواند به دلخواه خودش از آن رهایی یابد. فرد بیش از پیش، دلمشغول برقراری رابطه صمیمانه با ستارهها شده و خویشتن را بیش از پیش در دنیای طرفداری مستحیل میکند.
6-دنیای هواداری واجد جنبههای فردی و اجتماعی است. جنبههای فردی نیازمند کنترل روانشناختی است؛ اما جنبههای اجتماعی آن، این دنیا را نیازمند مدیریت و سیاستگذاری درست مدیران فرهنگی، هنری و ورزشی میکند. بر این اساس ضعف در مدیریت واکنشهای هواداران به حضور رونالدو در تهران جلوههایی را خلق کرد که شایسته فرهنگ ایرانی نبود.
- نکته آخر آنکه، با بهرهگیری از ستارههای ورزشی و هنری ایرانی برای پاسخگویی به نیازهای دنیای هواداری، هم میتوان هیجانات عاطفی را کاست و هم میتوان به ترویج فرهنگ کنترل شده و آبرومندانه هواداری پرداخت که در صورت حضور ستارههای مطرح خارجی، شاهد غلیان احساسات هواداری و بروز جلوههای ناشایست برای فرهنگ ایرانی نباشیم.
برچسبها: هواداری ورزشی, رونالدو, دکتر علی میرزامحمدی, جامعه شناس
بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 54 تاريخ : شنبه 8 مهر 1402 ساعت: 20:02