چالش‌های بازنشستگی در ایران

ساخت وبلاگ

چالش‌های بازنشستگی در ایران

دکتر علی میرزامحمدی(جامعه شناس)

روزنامه آرمان امروز

این نوشتار رنج‌نامه‌ای جامعه‌شناختی است که مسایل قشری را به تصویر کشیده است که سی سال از عمر گرانمایه خود را در نهاد یا سازمان دولتی یا غیردولتی سپری کرده‌اند و اکنون به دنیایی ناشناخته و پر از رنج گام گذاشته‌اند که کوهی از مشکلات را بر سر آنها خراب کرده است. این مسایل و چالش‌ها را می‌توان در موارد زیر خلاصه نمود:

چالش تکریم: استیلای نگاه ابزاری به انسان‌ها در جامعه ایرانی در دهه‌های اخیر باعث شده است کارکنان پس از بازنشستگی از منظر اقتصادی، عناصری هزینه‌زا تلقی شوند. سرمایه‌های انسانی که همچون گنج پر بهایی از آنها باید محافظت و از تجارب آنها استفاده شود به یکباره نه تنها در جامعه بلکه حتی در سازمان متبوعه خود با نامهربانی مواجه می‌شوند. یکی از بازنشستگان این چالش را اینگونه به تصویر می‌کشد: ما حتی در سازمانی که آن را اعتلا بخشیده‌ایم غریبه به حساب می‌آییم!؟

چالش اختلال در چرخه زندگی خانوادگی: وضعیت بازنشستگی در دهه اخیر در مقایسه با دهه‌های گذشته از این منظر چالش برانگیز است که فرد بازنشسته در بدترین شرایط خانوادگی تنها و بی کس رها شده است. این وضعیت را می‌توان با چالش اختلال در چرخه زندگی خانواده ایرانی توصیف کرد که به واسطه آن روند جدايي فرزندان با ازدواج به منظور تشكيل خانواده جديد به تاخير افتاده و با ماندگار شدن فرزندان تا زماني نامعين، فرد بازنشسته از پاسخگويي به مطالبات خانواده خود عاجز مانده است. افزایش سن ازدواج، احتمال طلاق و بازگشت به خانواده پدری، همچنین تاخير در مراسم عروسي فرزندان ازدواج‌كرده بازنشستگان به علت گراني و هزينه‌هاي جهیزیه و مسكن مستقل، حجم مشکلات بازنشستگان را چندین برابر کرده است. در نتیجه اینکار، بازنشستگان مجبورند براي تامين نيازهاي فرزندان به اضافه‌كاري و كارهاي دوم و سوم روي بياورد.

چالش اختلال در چرخه زندگی خانوادگی بعد رواني نیز دارد. اين مساله ريشه در آن دارد كه در روند جدايي دختران و پسران جوان با تشكيل خانواده جديد، در مثلثي از روابط بين سه خانواده، دامنه گسترده‌اي از تعاملات آغاز مي‌شود كه در همنشيني با عروس و داماد و نوه‌ها و فاميل‌هاي منتسب به آنها فصل جديدي از «لذت چرخه زندگي» براي اعضاي خانواده رقم مي‌خورد. اما اختلال در چرخه زندگی خانوادگی، بازنشستگان را از اين لذت رواني محروم مي‌سازد.

چالش رهاشدگی سازمانی: چالش دیگر افراد بازنشسته آن است که «سازمان بازنشستگی کشور» قدرت کافی برای مدیریت مسایل بازنشستگان ندارد. این سازمان برای افراد بازنشسته فاقد «تاریخ مندی» و به تبع آن حلقه‌های ارتباطی و عاطفی و تعهد سازمانی است. در این فضای جدید، افراد بازنشسته نمی‌توانند فراتر از یک عدد و کد در نظر گرفته شوند. تفاوت‌های افرادی که از نهادهای مختلف بازنشسته شده‌اند در این ساختار منجمد از بین رفته و اهمیتی به تفاوت مسایل آنها داده نمی‌شود. این گم‌شدگی تفاوت‌ها نه حس عدالت سازمانی، بلکه حس رهاشدگی سازمانی و «به آخر خط رسیدن» را در فرد بازنشسته خلق می‌کند. حسی که به تدریج در انباشت، به احساس پوچی منتهی می‌شود.

در این ساختار، مسایل و مشکلات بازنشسته‌ها به گذشته و سازمان قبلی منسوب و «نقطه از سر خط هراسناکی» برای آنها آغاز می‌شود که امنیت روانی آنها را تهدید می‌‌کند.

چالش‌های معیشتی و رفاهی: معیشت و رفاه بازنشسته‌ها در ایران در هیچ دوره‌ای مانند دهه اخیر در وضعیت بحرانی قرار نداشته است. به عبارت بهتر با وجود اتمام دوره خدمت سی ساله، آنها مجبورند برای نامین هزینه‌های یک زندگی و رفاه معمولی، دوره جدید کاری خود را آغاز کنند. با این تفاوت که کار جدید آنها به احتمال تعهدات و دلبستگی‌های شغلی قبل از بازنشستگی را نداشته و بیشتر از روی اجبار اجتماعی و فشار خانوادگی است. «دور جهان در هشتاد روز» از آرمان های ذهنی بازنشسته‌ها پاک شده و قصه «به خاطر یک مشت پول» جایگزین آن شده است. نه «قصه زیارت» مانده و نه جاذبه تورهای داخلی و خارجی. «غصه نان» در ذهنیت بیشتر بازنشسته تکثیر شده و مانند توموری بدخیم ذهن را آلوده کرده است.

چالش حسرت عمر تلف شده : اما بزرگترین چالش معنایی بازنشستگی در وضعیت فعلی ایران حسرت عمر از دست رفته است. این چالش موجب می‌شود فرد بازنشسته دستاورد چندانی برای بهترین سال های عمر سپری شده خود در سازمان متبوعه متصور نشود. نتیجه این چالش تخریب روانی فرد و افزایش احتمال بروز آسیب‌های اجتماعی به ویژه افسردگی و حتی خودکشی در خانواده‌های آنهاست.

چالش اعتماد کارگزاران : وضعیت نابسامان فردی، خانوادگی و اجتماعی بازنشسته‌ها در ایران موجب تشدید بی اعتمادی آنها به کارگزاران سیاسی و مدیریتی کشور شده است. این بی اعتمادی در کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی آنها در جامعه خود را نشان خواهد داد.

وضعیت نابسامان بازنشسته‌ها معلول سیاست‌های غلطی است که در چند دهه اخیر بر مدیریت کشور سایه انداخته است، اما این مسایل بدون حلقه اتصالی آنها با مسایل کلان کشور قابل حل نیست. عدم توجه به اصلاح ساختارهای کلان، و رسوب تبعات آن، به بدتر شدن وضعیت اقشار مختلف جامعه منجر شده است. بر این اساس سخن راندن از حلقه گمشده پیوند دوره اشتغال و بازنشستگی برای ارتقای تکریم و رفاه بازنشستگان بدون اصلاحات ساختاری کشور بی فایده است.


برچسب‌ها: چالش‌های بازنشستگی, ایران, دکتر علی میرزامحمدی, جامعه شناس

بگذارید پدرانه بنویسم!...
ما را در سایت بگذارید پدرانه بنویسم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mirzamohammadi بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 14:14